زندگینامه یک یوگی
برگ ۶
"'باگاباتی، تو به کارمندت خیلی سختگیری میکنی!' آوایش به گوش های شگفت زده
ما طنین رسایی داشت. او به همان سادگی که به چشممان پدیدا شده بود بهر
ناگاه ناپدید شد. من به زانوانم افتاده سر میدادم 'لاهری مهاشایا! لاهری
مهاشایا!' پدرت از فرط تعجب از جایش تکان نخورد.
"'آبیناش، نه تنها به تو، بلکه به خودم هم اجازه مرخصی میدهم، تا فردا به قصد
بنارس به راه بیفتیم. من باید با این لاهری مهاشایای بزرگ که میتواند
برای پادرمیانی برای تو خود را به یک دم پدیدا کند آشنا شوم! من همسرم را بهمراه میاورم
و از این استاد میخواهم که ما را به طریقت معنویش وارد کند. آیا ما را به او میرسانی؟'
"'البته!' با این پاسخ معجزه آسای دعایم و این تغییر کامل شرایط شادی عمیقی به وجودم چیره شد.
"روز بعد من و پدر و مادرت به قصد بنارس سوار قطار شدیم. روز دیگر
با درشکه ادامه دادیم و پس از آن پیاده راه های باریکی را پیمودیم تا به
خانه دورافتاده گورویم رسیدیم. هنگام ورودمان به اتاقش ما به پیش پای او، که در حالت چهار
زانوی همیشگیش نشسته بود، خم شدیم. پلکی زد و چشمانش را به سمت پدرت خیره کرد.
"'باگاباتی، تو به کارمندت خیلی سختگیری میکنی!' او همان کلمه هایی را که دو
روز پیش در دشت گراکپور به زبان آورده بود تکرار کرد. سپس او ادامه داد،
'خشنودم که به آبیناش اجازه دادی که مرا ببیند و از این بابت که خود و
همسرت هم به همراهش آمدیده اید خوشحالم.'
"پدر و مادرت آن روز شادی وارد شدن به راه معنوی کریا یوگا* به دست
استادم را چشیدند. من و پدرت، به عنوان دو برادر پیرو لاهری مهاشایا، از آن
روز بیادماندنی دیدن چهره استاد در دشت با هم دوست صمیمی بوده ایم. لاهری
مهاشایا به بدنیا آمدن خود تو توجه خاصی نشان داد. زندگی تو بدون تردید به
به او پیوند خواهد داشت: برکت استاد هرگز بی ثمر نمی ماند."
لاهری مهاشای کمی پس از آمدن من به این جهان آنرا ترک کرد. قاب عکس مزینش
همواره زینت عبادت گاه کوچک خانوادگی ما در شهر هایی که پدر به خاطر کارش
منتقل میشد بود. چه بامدادها و شبهایی که من و مادرم به مدیتیشن* به پیش
عبادتگاه کوچک دست ساخته مان مینشستیم و گل های آغشته به عطر صندل سفید
به این زیارتگاه میریختیم. با کندر هندی و صمغ و همچنین با جانسپاری یکدل
مان ما الوهیت را که در لاهری مهاشایا تجلی تمام یافته بود میپرستیدیم.
* یک فن یوگا که به کمک آن همهمه احساس بیرونی آرام میشود تا بتوان
هر چه بیشتر به حس آگاهی الهی رسید. (برگ ۲۳۱ را ببینید.)
* مدیتیشن (meditation)
<
>
>>